کد قالب کد:
: منوي اصلي :
بازديدهاي امروز: 10 بازديد
بازديدهاي ديروز: 1 بازديد
مجموع بازديدها: 149618 بازديد
صفحه اصلي
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
پر پرواز
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
آقاشیر
COMPUTER&NETWORK
همسفر عشق
Ghasedak
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
احسان رضوانی . باران . چتر . خبر داغ . دکتر بدیعی . دکتر نقیب زاده . رشته محبت . سوء قصد . عکس .
: آرشيو يادداشت ها :
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
: موضوعات وبلاگ :
: موسيقي وبلاگ :
دخترم آرام حرفم گوش کن از بدی ها از شرارت ها برایت قصه میگویم از دو رنگی ها از سیه ورزی ها و ز صیاد مروارید برایت جمله میسازم لولوء آیا دیده ای ؟! دختر به وقت درخشیدن و یا ماه را؟ و یا خورشید تابان را؟ که مینازد به خود از جلوه ای کاندر جهان دارد و میبالد از اینکه عالمی را زیر پا دارد سرود زندگی باز میخواند نوای زندگی مستانه میسازد بدان دختر که آنها قصه ها دارند از این سامان بی سامان آنها شکوه ها دارند ماه میگوید شبی در عرش خود بودم و دیدم! دیگر آن چشمان که بر زیبایی من خیره میگشت و آن انگشت زیبا ، جوی آدم ها فرود آمد، نظر کردم بدیدم دختر تازه جوانی را ولی در پای این گل همچو گلهای دگر فسانه ی خاری بود جوانی بود، جوانی هم ، جوانی بود و صد غفلت صد نیرنگ برای دختر در اینجا اشک خورشید هم هویدا شد و او هم گفت: که من فردای آن روز دخترک را در زمین دیدم ولی گریان و هم لرزان واما لولوء بیچاره ساکت بود خاموش بود چون از آسمان چشم آن دختر دگر باران نمی بارید دگر مژگان او بر هم نمی خوابید و این است سرنوشت دختری که - عفت را بر باد داد خواری و تنهایی و رسوایی و آنگه مرگ تدریجی و آخر مرگ تنهایی مرگ خواری!!!!!!!
نوشته شده توسط : هیام سعیدی