کد قالب کد: در اسمان فاجعه درخشیدی - ترنم بارونی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 در اسمان فاجعه درخشیدی - ترنم بارونی

 

در اسمان فاجعه درخشیدی

پنج شنبه 87 فروردین 15 ساعت 10:34 صبح

در اسمان فاجعه درخشیدی و با طوفانی از سنگهای اسمانی بر ذهنم و روحم کوبیدی تا بیدار شوم و بر کرانه های لخت جهان اجساد کوفتگان را ببینم .خواب الودگی ام یادت هست, ان کدورت اشکاری که نسبت به جهان داشتم ان خصومت دیر پای وجودم را در بر گرفته بو د  در انزوایم حکم محکومیت همه ی مردم را صادر میکردم و به قعر ظلمتی که دنیای بسته ی کلما  ت   مهیا کرده بود فرو میشدم  از ایمان گریزان بودم  از طبیعتی که مولود خدا بود و دم به دم پریشانی ام را بلاغ میکردم به همه ی کسانی که اشتیاق به نزدیک شدن داشتند .به غاری پناه برده بودم ,غاری مثل دهلیزهای وجودم و در انجا به دوره کردن خویش مشغول شدم چرخیدم و منفرد شدم ,چرخیدمو متراکم شدم از همه ی دردهایی که درک ناپذیر بودند و به ناگاه در درگاه غارم هیکلی دیدم خسته تر از خویش و امیدوارتر از خویش.

   به شتاب امده بودی و میخواستی هول رهایی تو باشم. من اعراض کردم یا تو اصرار کردی و با سماجت ایمانی خویش داخل شدی و گفتی بپذیرم . عرق جبینت مفتونم کرد تپش قلبت و ان شفافیت بی کرانی که بیماری میخوانمش .ناگاه با همه ی کدورتم در سینه ات رها شدم در پیچ و تاب استخوانهایت به گردش در امدم  و به امیدی دست یافتم که حضرم را تابناک میکرد به جهان باز گشتم ودر تلالو نور چشمان تو ارمانی دیدم تاراج شده و معصوم .کشتزارهای متروک و مغموم و زمینی که از عصیان تهی شده بود در کنار تو همه چیزرا دیدم و به درد گریستم تا حسرتم دو چندان شود در کنار تو با خودم عهد بستم تا وقت مرگ دستانم دستیار باشد دیگر زمانم در خلوت نمیگذشت و خونم در یافته های زمین جاری بود .

                                                                                                                                                               به برکت حضور تو حاضر شده ام.

 


نوشته شده توسط : هیام سعیدی

نظرات دیگران [ نظر]