کد قالب کد:
: منوي اصلي :
بازديدهاي امروز: 244 بازديد
بازديدهاي ديروز: 1 بازديد
مجموع بازديدها: 149852 بازديد
صفحه اصلي
پست الكترونيك
پارسي بلاگ
درباره من
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
پر پرواز
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
آقاشیر
COMPUTER&NETWORK
همسفر عشق
Ghasedak
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
احسان رضوانی . باران . چتر . خبر داغ . دکتر بدیعی . دکتر نقیب زاده . رشته محبت . سوء قصد . عکس .
: آرشيو يادداشت ها :
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387
: موضوعات وبلاگ :
: موسيقي وبلاگ :
در اسمان فاجعه درخشیدی و با طوفانی از سنگهای اسمانی بر ذهنم و روحم کوبیدی تا بیدار شوم و بر کرانه های لخت جهان اجساد کوفتگان را ببینم .خواب الودگی ام یادت هست, ان کدورت اشکاری که نسبت به جهان داشتم ان خصومت دیر پای وجودم را در بر گرفته بو د در انزوایم حکم محکومیت همه ی مردم را صادر میکردم و به قعر ظلمتی که دنیای بسته ی کلما ت مهیا کرده بود فرو میشدم از ایمان گریزان بودم از طبیعتی که مولود خدا بود و دم به دم پریشانی ام را بلاغ میکردم به همه ی کسانی که اشتیاق به نزدیک شدن داشتند .به غاری پناه برده بودم ,غاری مثل دهلیزهای وجودم و در انجا به دوره کردن خویش مشغول شدم چرخیدم و منفرد شدم ,چرخیدمو متراکم شدم از همه ی دردهایی که درک ناپذیر بودند و به ناگاه در درگاه غارم هیکلی دیدم خسته تر از خویش و امیدوارتر از خویش.
به شتاب امده بودی و میخواستی هول رهایی تو باشم. من اعراض کردم یا تو اصرار کردی و با سماجت ایمانی خویش داخل شدی و گفتی بپذیرم . عرق جبینت مفتونم کرد تپش قلبت و ان شفافیت بی کرانی که بیماری میخوانمش .ناگاه با همه ی کدورتم در سینه ات رها شدم در پیچ و تاب استخوانهایت به گردش در امدم و به امیدی دست یافتم که حضرم را تابناک میکرد به جهان باز گشتم ودر تلالو نور چشمان تو ارمانی دیدم تاراج شده و معصوم .کشتزارهای متروک و مغموم و زمینی که از عصیان تهی شده بود در کنار تو همه چیزرا دیدم و به درد گریستم تا حسرتم دو چندان شود در کنار تو با خودم عهد بستم تا وقت مرگ دستانم دستیار باشد دیگر زمانم در خلوت نمیگذشت و خونم در یافته های زمین جاری بود . به برکت حضور تو حاضر شده ام.
نوشته شده توسط : هیام سعیدی